دستیابی به ارزش افزوده برند نیازمند ایجاد برندی است که مشتری ها به
اندازه ی کافی از آن آگاه باشند و بتوانند با آن ها رابطه ای عمیق،مثبت و
منحصر به فرد برقرار کنند و بر پایه ی این رابطه،تداعیاتی را در ذهن خود
بسازند.فرایند دانش افزایی مصرف کنندگان از برند به سه فاکتور وابسته است.
1- امنتخاب عناصر با هویت های اصلی تشکیل دهنده برند و چگونگی آمیخته شدن این عناصر با یکدیگر
2- یکپارچه سازی عناصر برند با بهرگیری از فعالیت های بازاریابی و برنامه ی پیشبرد فروش
3- سایر عوامل ایجاد کننده ی تداعیات ذهنی فرعی که به طور غیرمستقیم و
در نتیجه ی ایجاد ارتباط با سایر موجودیت ها تصویر برند را در ذهن مصرف
کننده ایجاد می کنندیا بهبود می بخشند.
انتخاب عناصر سازنده برند
معمول ترین عناصر سازنده یک برند،نام،URL،لوگو،نمادها،کاراکتر ها،بسته بندی و شعارهایی است که آن برند
از آن ها استفاده می کند.برخی از این گزینه ها برای افزایش آگاهی نسبت به
برند یا تقویت تداعیات ذهنی منحصر به فرد مناسب و مثبت مور استفاده قرار می
گیرند.بهترین آزمون برای سنجش سهم هر عنصر برند این است که ببینیم مشتری
ها با در نظر گرفتن آن عنصر(نام یا لوگو یا .....)به تنهایی،در مورد آن
محصول یا خدمت چگونه فکر می کنند.از آنجا که هر کدام از این عناصر
مختلف،مزیت های متفاوتی دارند،اغلب مدیران بازاریابی از ترکیب مشخص و منحصر
به فردی از همه ی این عناصر برای هر برند بهره میگیرند.
برای کسب اطلاعات بیشتر روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-مشاور برند
برای اینکه بتوانیم در بحث ایجاد برند،ساختار مشخصی را تعریف کنیم شش
عنصر سازنده ی برند را که می توانند در قالب یک هرم تصور شوند معرفی می
کنیم.فراموش نکنیم همانگونه که ذکر شد ارزش ویژه ی برند زمانی در بالاترین
سطح خود محقق می شود که برند بتواند خود را به بالاترین سطح هرم
رساند.فرایند برندسازی در نمودار زیر نشان داده شده است. ما بررسی هر یک
از گام های چهارگانه و معرفی عناصر شش گانه و زیرمجموعه های آن ها در ادامه
ی مباحث خود این مدل راتشریح خواهیم کرد.همان گونه که در نگاه اول دیده می
شودعناصری که در سمت چپ هرم قرار گرفته اند،بیشتر نشان دهنده ی مسیر منطقی
برای ایجاد برند هستند و عناصری که در سمت راست هرم قرار گرفته اند بیشتر
نشان دهنده ی مسیر احساسی برای دستیابی به بالاترین سطح ارزش ویژه ی برند
هستند.بیشتر برندهای قدرتمند با طی کردن هر دو مسیر،راه خود را به بالاترین
سطح هرم می گشایند.
Salience(برجستگی برند)
ایجاد هویت مناسب برند
به معنای ایجاد برجستگی برند در ذهن مشتری ها است. برجستگی برند شاخصی است
که میزان آگاهی از برند را مورد سنجش قرار می دهد.شاخص برجستگی برند این
نکته را می سنجد که یک برند چندین بار و با چه میزان سهولت در موقعیت ها و
شرایط مختلف به ذهن مشتری فراخوانده می شود؟
مشتری تا چه حد نسبت به
برند حضور ذهن دارد و نقش برند در ذهن وی به صوت برجسته حک شده است؟آیا به
سادگی آن را به یاد می آورد و شناسایی می کند؟چه نوع اشارات و راهنمایی
هایی برای این امر لازم هستند؟و تا چه حد آگاهی از برند در ذهن فرد نفوذ
یافته است؟
بیش از این گفته شد که آگاهی از برند
به توانایی مشتری در یادآوری و شناسایی آن تحت شرایط مختلف و نیز ایجاد
ارتباط میان نام،لوگو،نماد و سایر موارد با تداعیات خاص آن برند در حافظه
مشتری باز می گردد.ایجاد آگاهی از برند به مشتری ها کمک کمی کند تا بتوانند
رده ی محصول یا خدمتی را که برند در آن رقابت می کند،به درستی شناسایی و
درک کنند و با محصولات یا خدماتی که تحت عنوان نام آن برند فروخته می
شوند،آشنا شوند.علاوه بر آن آگاهی از برند این اطمینان را به وجود می آورد
که مشتریان می دانند این برند و این محصول کدام یک از نیازهای آن ها را
برآورده می سازد.به عبارت دیگر می دانند برند چه نقش اساسی را در زندگی
آنها بازی می کند.
وسعت و عمق آگاهی از برند
آگاهی از برند با
ایجاد ارتباط میان عناصر برند و رده ی محصول و تحت تاثیر موقعیت های خرید و
مصرف به محصول هویت می بخشد.عمق آگاهی از برند شاخصی است که میزان احتمال
به خاطر رسیدن یکی از عنلاصر برند و سهولت این امر را برای مصرف کننده مورد
سنجش قرار می دهد.به عبارت دیگر،میزان آگاهی از برندهایی که ما آن ها را
به راحتی به خاطر می آوریم از عمق بیشتری برخوردارند.وسعت آگاهی از برند
نیز شاخصی است که گستره ی موقعیت های خرید یا استفاده ای را که در آن ها
عناصر برند به ذهن فرد خطور می کند،مورد سسنجش قرار می دهد. این شاخص ها تا
حد زیادی به سازمان دهی دانسته ها از برند یا محصول در حافظه ی فرد بستگی
دارد.
عملکرد برند(Performance)
محصول،هسته ی اصلی مفهوم ارزش ویژه برند
را شکل می دهد،زیرا آنچه مصرف کننده از برند تجربه می کند،آنچه درباره ی
آن از دیگران می شنود و آنچه شرکت می تواند با بهرهگیری از ارتباطات خود در
باره ی بند به شتری بگوید،همگی تحت تاثیر محصول قرار دارد.یکی از پیش نیاز
های موفقیت بازاریابی ، طراحی و ارائه ی محصولی است که بتواند به طور کامل
نیازها و خواسته های مشتری را ارضا کند،بدون توجه به این امر که محصول
کالای فیزیکی،خدت،سازمان،فرد یا هر چیز دیگری است.برای ایجاد وفاداری به
برند،بازاریابان باید اطمینان حاصل کنند که تجربیات مصرف کننده از محصولشان
می تواند دست کم انتظارات آنها را برآورده سازد(اگر نگوییم باد فراتر رود)
مطالعات مختلف نشان داده اندکه برندهای برخوردار از کیفیت بالا می توانند
از نظر عملکرد مالی بهتر از سایرین باشند و بازده بیشتری را نصیب سرمایه
گذران کنند.
شاخص عملکرد برند تشریح می کند که محصول یا خدمت تا چه حد
می تواند نیازهای عملکردی مشتری را به خوبی پاسخ دهد،برند از لحاظ شاخص های
ارزیابی کیفیت چه وضعیتی دارد و تا چه حد می تواند نیازهای
اقتصادی،کاربردی،زیبایی شناسی و سایر خواسته های مشتری از آن رده محصول یا
خدمت را برآورده کند.عملکرد برند گامی فراتر از ویژگی های محصول نهاده و
ابعادی را که موجب تمایز برند می شودند را در برمیگیرد.اغلب برترین جایگاه
برند به کسب مزیت های عملکردی وابسته است و برندی که کاستی های عملکری دارد
به ندرت می تواند بر مشکلات خود فائق آید.پنج نوع از ویژگی های و مزیت
های زیر مجموعه عملکرد برند عبارتند از:
1-عناصر و اجزای اصلی و ویژگی های مکمل
2- قابلیت اطمینان،دوام و قابلیت تعمیر و استفاده ی دوباره از محصول
3-اثر بخشی و کارایی خدمات (نظیر خدمات جانبی محصول)و میزان همدلی ارائه دهندگان خدمات یا مشتری
4- سبک و طراحی محصول
5- قیمت
چنانچه تمایل به خواندن ادامه مطلب دارید روی لینک زیر کلید نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندینگ-برندسازی-آموزش برند-مشاور برند
مدیریت اثربخش برند نیازمند نگرش بلندمدت در اتخاذ تصمیمات بازاریابی است.از آنجا که پاسخ های مصرف کنندگان به فعالیت های بازاریابی به << آنچه از یک برند می دانند و به خاطر می آورند.>> بستگی دارد،فعالیت های کوتاه مدت سازمان روی آمیخته بازاریابی خود،به سبب تغییر دانش مصرف کنندگان از آن برند،به افزایش یا کاهش موفقیت فعالیت های بازاریابی شرکت در آینده ختم می شود.اتخاذ نگرش بلندمدت در زمینه ی مدیریت برند باعث می شود که مدیران بتوانند تشخیص دهند که هر تغییری را که در برنامه های بازاریابی کلان خود در پشتیبانی از برند انجام می دهند،با تاثیر گذاشتن بر دانش مصرف کنندگان،روی موفقیت برنامه های بازاریابی آینده شان نیز می تواند تاثیر گذار باشد.
برخورداری از نگرش بلندمدت همچنین به ایجاد راهبردهای پویا و آینده نگر منجر می شود و این راهبردها نیز به نوبه ی خود،در بلند مدت موجب حفظ و ارتقای ارزش ویژه برند از دیدگاه مشتری ها می شوند.
یکی دیگر از ملاحظات حائزاهمیت در بحث مدییت ارزش ویژه ی برند شناسایی ودر نظر گرفتن مصرف کنندگان گوناگون در تعمیم برندها و طراحی برنامه بازاریابی است.برخی از عوامل بین المللی و راهبردهای برندسازی جهانی در زمینه اتخاذ این تصمیمات بسیار مهم هستند.در بحث توسعه ی برند به کشورهای دیگر و فراتر رفتن از مرزها، مدیران نیاز دارند تا با تکیه بر دانش خاص خود از رفتارهای این بخش های متنوع از بازار، برای برند خود ارزش ویژه بیافرینند و آن را تقویت کنند.
بری خواندن مطالب بیشتر در این زمینه به لینک زیر مراجعه نمایید.
www.brandztech.com
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-ارزش ویژه برند-مدیریت برند- تعریف برند
امروزه برندینگ
(آفرینش نام تجاری) مهمترین بخش تجارت است. این تجارت در هرزمینه ای که
باشد، در نهایت نام تجاری آن حرفه است که گویای موفقیت یا شکست آن خواهد
بود. برند یکی از دارای های نامشهود سازمان ها است که می تواند نقش بسزایی در رشد و قابلیت سود آوری آنان در بلند مدت داشته باشد.
برند
که چکیده ای از هویت، اصالت و ویژگی های خاص یک محصول است. به نظر می رسد
"مدیریت نام "عبارت مشخصی باشد که در یک یا دو دهه گذشته، کار نسبتا ساده
ای بوده است، اما در دنیای امروز، مدیریت نام، علاوه بر اینکه از نظر ارزش
سهام، سودآوری و ارزش سرمایه حایز اهمیت است، امکان دارد بسیار پیچیده
باشد. یکی از دلایل آن، ماهیت پویای بازار جهانی امروز است.
برجسته
ترین صاحب نظران عرصه برندینگ در جهان معتقدند نام های تجاری برای آنکه
همواره پر قدرت ظاهر شوند، باید در پروسه های زمانی مختلف مورد ارزیابی
قرار گیرند و استراتژی مجددی را تدوین کنند .. امروزه رشد عظیم قدرت خرید
در بیشتر کشورها با وجود انتخاب های گسترده در بین محصولات با برندهای
مختلف، سبب شده است که مشتریان، هنگام خرید روی قیمت حساسیت زیادی نداشته
باشند و بیشتر به ارتباط و جایگاه برند محصول توجه کنند. این امر موجب رشد
رضایت مندی مشتریان از محصولات موجود در بازار می شود، زیرا بیشتر شرکت های
تولید کننده محصولات سعی دارند که انگیزه های مصرف کننده را درک کنند.
مدیریت برند شامل طرح یک وعده، به اجرا در آوردن آن وعده و سپس حفظ و
پاسداشت آن وعده است. این کار مستلزم تعریف برند، کسب موقعیت برای برند و
عرضه برند است. مدیریت برند هنر خلق و زنده نگاه داشتن یک نام تجاری است.
مدیریت برند با داشتن دانش و آگاهی کامل از اصطلاحی به نام تجاری آغاز
میگردد و شامل قولی است که به مشتری داده میشود (قولی که اگر به آن عمل
نشود باعث عدم رضایت مشتری میگردد). مدیریت برند چیزی جز هنر ایجاد و حفظ
نام تجاری نیست و نام تجاری باعث میگردد تا مشتریان به یک کسب و کار متعهد
گردد.
برندسازی
فرایند معنا بخشیدن به یک نام است و در حقیقت مجموعهای از راهکارهاست که
به نام تجاری شما هویت مشخصی داده و جایگاه آن را در بازار نسبت به رقبا
مشخص و متمایز میکند. برندسازی شامل مباحث مختلفی چون جایگاه یابی و
جایگاه سازی برند، انتخاب نام موثر برای برند، ایجاد طبقه بندی جدید،
انتخاب رنگ برند و طراحی لوگو برای آن، بسط برند یا محدود نمودن دامنه
تمرکز، عمق و ارزش برند، روابط عمومی، رویدادسازی، تبلیغات و... میباشد.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-مشاور برند-مشاوره برندسازی
نیروی انسانی مهم ترین سرمایه هر سازمان بحساب می آید و نیاز به توجه ویژه از سوی مدیران دارد .
واحد فروش نیز چرخه حیات هر سازمان است ، مکانی که در واقع بیشترین ارتباطات با بیرون از آنجا و از سوی کارکنان آن قسمت برقرار می گردد ، بنابراین داشتن فرهنگ تفکر مثبت و روحیه خلاقانه با اصول و ارزش های اخلاقی و انسانی والا از مشخصه های اصلی نیروی خوب سازمانی و فروش است . اما گاهی برای رسیدن به موفقیت بیشتر نیاز به تغییر رویه ، تغییر تفکر حاکم و بازسازی مجدد می باشد .
مزایا و اهمیت هم آفرینی ( خلق مشترک )
هم آفرینی یا خلق مشترک واژه بسیار پرمعنایی است ، زمانی که عده ای از انسانها با میل خود گرد هم می آیند تا با تلاش گروهی و خرد جمعی ، خروجی ارزشمند را برای شرکت رقم زنند و نتیجه آن یک برد دو سویه هم برای شرکت و هم برای کارکنان است . در واقع یک راهپیمایی است که کارکنان و مدیران دست در دست یکدیگر با همدلی ، اتحاد و دلسوزی قدم بر می دارند و خود را از آن سازمان جدا نمی بینند و قطعا چنین سازمانی با این فرهنگ سازمانی به موفقیت های چشم گیری دست می باید که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد :
- کارکنان از بودن در محیط کارشان لذت می برند .
- کارکنان احساس احترام و امنیت شغلی دارند و با دل و جان و با انگیزه قوی کار می کنند .
- کارکنان از مدت زمان بیشتر برای کار کردن گریزان نیستند چرا که آنجا را خانه دوم خود می دانند .
- مشکلات پیش روی سازمان بطور شگفت انگیزی در چنین فضاهایی و با همدلی میان مدیران و کارکنان هموار و حل می گردد .
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
منبع:برندتک
مفهوم جایگاه یابی یکی از اجزای بنیادین مدیریت برند مدرن است و اهمیت
آن توسط پژوهش هایی که رابطهای مثبت بین عملکرد شرکت و فعالیتهای جایگاه
یابی را نشان می داد، نشان داده شده است. در واقع جایگاه بازار یک شرکت می
تواند با آگاهی از ادراک مشتریان در مورد محصولات رقابتی شرکت یا برند آن
بهبود یابد. اما علیرغم این توافق کلی، تعریف یکسانی که مورد توافق همه
باشد وجود ندارد و آن هم می تواند به دلیل عدم وجود اصول نظری شفاف و ساده
سازی معنی جایگاه یابی باشد.
در ادامه به بررسی برخی از جایگاههای ممکن در بازار خواهیم پرداخت:
• جایگاه به عنوان پیشرو
بررسیها نشان دادهاند در صورت یکسان فرض کردن سایر شرایط، سه برند
اولیهای که وارد بازار میشوند، نسبت سهم بازاری به ترتیب برابر با 4، 2 و
1 دارند. یعنی در هر بار ورود به بازار پس از یک رقیب، سهم بازار نصف
میشود. به عنوان مثال شرکت زیراکس به علت لیدر بودن در بازار دستگاه کپی،
موفق شد تا مدتها رقابت پایدار خود را حفظ کند در حالی که همین شرکت در
برخی دیگر از محصولات خود که نتوانسته بود در آنها لیدر باشد، به چنین
موفقیتی دست پیدا نکرد. برای حفظ موقعیت لیدر بودن در بازار، برخی
استراتژیها وجود دارد که شرکتها باید آنها را دنبال کنند:
شرکتها
باید در تبلیغات خود به لیدر بودن اشاره داشته باشند. به عنوان مثال، شرکت
کوکاکولا در تبلیغات خود همواره به شعار «The Real Thing» اشاره میکند که
نشان میدهد اولین برندی
که وارد بازار شده کوکاکولا بوده و بقیه برندها تقلیدی از کوکاکولا محسوب
میشوند. استراتژی دیگری که به حفظ لیدر بودن در بازار کمک میکند
استراتژی مولتی برند است. در این استراتژی، شرکت به جای تغییر جایگاه خود
در بازار، برندهای جدیدی را ایجاد میکند. به این ترتیب هر برند جدید
میتواند جایگاهی تغییر ناپذیر را در ذهن افراد پیدا کند.
گاهی لازم
است شرکتها برای انطباق با تغییرات، نامی گستردهتر برای خود انتخاب کنند.
پیشنهاد میشود در مواردی که شرکت در حال معرفی محصول جدید خود است، در
ابتدا از نام گسترده استفاده کرده و سپس بخش اولیه آن را حذف کند. به عنوان
مثال شرکت هالوید در زمان معرفی دستگاه زیراکس، ابتدا این محصول را با
نام هالوید زیراکس وارد بازار کرد و پس از آنکه این نام در ذهن مشتریان
شناخته و مشخص شد که این محصول جدید، محصولی از شرکت هالوید است، نام آن را
به زیراکس تغییر داد.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-مشاور برند-مدیریت برند
هویت برند در ساده ترین نوع آن، این گونه تعریف می شود که: هویت، از یک
منبع واحد بیرون می آید و بر حسب نمادها، پیام ها، و ... به محصول منتقل می
شود اگر محصول و تجربه های ارتباطی پیوسته با آن، مسیر خود را بپیمایند به
دشواری می توان گفت که تمامی این مسیرها از منبع نام تجاری یکسان ناشی می
شود هویت هر برند، جوهر و اصالت آن است. اگر شرکتی بخواهد تصویری ماندگار
برای خود ایجاد کند، باید ابتدا هویت برند خود را به وجود آورد، سپس بر
مبنای این هویت، پیام ها، که تصویر ذهنی هر نام را می سازند، ایجاد نماید.
هویت برند عبارتست
از معنا و مفهوم برند که توسط شرکت مطرح و ارائه شده است همچنین مجموعه ای
منحصر به فرد از تداعی های برند است که استراتژیست های برند خواهان ایجاد
آن هستند. این تداعی ها، آنچه که برند بر آن دلالت دارد و نیز قول و وعده
ای که به مشتریان می دهد می باشد. در واقع شرکت ها ، باید تلاش کنند که
برندهایی با تداعی های قوی و قدرتمند، مطلوب و منحصر به فرد، بیافرنند.
هویت نام تجاری، چارچوبی را برای یکپارچگی کل نام تجاری فراهم می آورد. از
طریق آن، می توان حدود موقعیت گذاری را تعیین کرد، ابزار بیان آن را قانون
مند ساخت، و از فردیت و دوام آن اطمینان یافت.
مفهوم هویت به ما گوشزد می کند که یک برند
نمی تواند به هر نوع موقعیت گذاری تن بدهد. یک نام تجاری ممکن است در
ابتدای تولد خود ظرفیت پذیرش هر چیزی را داشته باشد، ولی زمان و نمادهایی
را که می پذیرد یک معنا، یک قلمرو، و در نتیجه مرزهایی برای آن قلمرو می
بخشند. به طور خلاصه، معنای ریشه شناختی آن، محدودیت هایی را تحمیل می
کند. هویت نام تجاری، برخی از موقعیت گذاری ها را ممنوع و برخی را تضمین
می کند. موقعیت گذاری باید باور پذیر و برای نام تجاری مورد نظر، قابل
توجیه باشد.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-مشاوره برندامروز جایگاه یابی چیزی نیست که ما بتوانیم به مشتریان تحمیل کنیم بلکه جایگاه یابی یک کار ذهنی است به عبارتی جایگاه یابی نبردی است که در ذهن مشتریان اتفاق می افتد و مشتریان بر اساس ارزش ادراک شده و کیفیت و قیمت ادراک شده و نه قیمت واقعی حاضر هستند پول بپردازند. هر شرکتی باید با یک ویژگی خودش را متمایز کند. مثلا شرکت ولو و با ایمنی- سونی پیشرو در نوآوری. البته ناگفته نماند که ادعای شرکت باید توسط مشتریان تایید شود به عبارتی روشن ، جایگاه ما را مشتریان تعیین می کنند ، نه مدیران شرکت و تبلیغات. ممکن است شرکت ادعای تعداد زیادی از ویژگی های برتر را نمایند، در این صورت مشتریان آنها را باور نخواهد کرد. در جایگاه یابی نمی شود آنچه خوبان همه دارند را ما یکجا داشته باشیم، اگر داشته باشیم نیز باید به قویترین و بارزترین آن تکیه کنیم مثل خودرو «فراری» که با سرعت شناخته می شود. امروز بیشتر مردم بیشتر به جای تشابهات دوست دارند تفاوت ها را انتخاب کنند. مثلا شعار مبلیران در زمان حیاتش « مبلیران بخر راحت باش » بود. طبیعی بود که مبل های بزرگ و راحت تولید کند. گفتگوی مردم درمورد شرکت ما ارزش شرکت ما را مشخص می کند که به آن ارزش برند می گویند. ارزش برند کوکاکولا چندین برابر ارزش واقعی دارائی ملموس آن است. به قول مدیرعامل فقید کوکاکولا: اگر همین امروز ماشین آلات ما در یک آتش سوزی از بین برود ارزش اسم کوکاکولا از بین نخواهد رفت و این ارزش یعنی ارزش برند یک شرکت، که ارزش برند شرکت کوکاکولا بیش از 90 میلیارد دلار است.
تمایز بیش از آن که عینی و برای مشتریان قابل درک ، فهم و تشخیص باشد ، ذهنی است، یک Image یا تصویر ذهنی است. مشتری نه مدیرعامل را می شناسد و نه کارخانه را دیده است و با افکار شما آشنایی ندارد پس شما با ایجاد یک تصویر ذهنی مثبت مشتریان را تحت تاثیر قرار دهید. متاسفانه زیاد دیده شده است که تعدادی از مدیران به خطا به جای اینکار مشغول مانور دادن و قدرت نمایی در داخل صنف کسب و کار هستند. که برای آنان هیچ ارزش افزوده ایجاد نمی کند.
امروزه برندینگ (آفرینش نام تجاری) مهمترین بخش تجارت است. این تجارت در هرزمینه ای که باشد، در نهایت نام تجاری آن حرفه است که گویای موفقیت یا شکست آن خواهد بود(نیاکیان و همکاران، 54:1391). برند یکی از دارای های نامشهود سازمان ها است که می تواند نقش بسزایی در رشد و قابلیت سود آوری آنان در بلند مدت داشته باشد برند که چگیده ای از هویت، اصالت و ویژگی های خاص یک محصول است. (آکر ، 13:20044). به نظر می رسد مدیریت نام عبارت مشخصی باشد که در یک یا دو دهه گذشته، کار نسبتا ساده ای بوده است، اما در دنیای امروز، مدیریت نام، علاوه بر اینکه از نظر ارزش سهام، سودآوری و ارزش سرمایه حایز اهمیت است، امکان دارد بسیار پیچیده باشد. یکی از دلایل آن، ماهیت پویای بازار جهانی امروز است .
برجسته ترین صاحب نظران عرصه برندینگ در جهان معتقدند نام های تجاری برای آنکه همواره پر قدرت ظاهر شوند، باید در پروسه های زمانی مختلف مورد ارزیابی قرار گیرند و استراتژی مجددی را تدوین کنند (نصیری پور و همکاران، 28:13899). امروزه رشد عظیم قدرت خرید در بیشتر کشورها با وجود انتخاب های گسترده در بین محصولات با برندهای مختلف، سبب شده است که مشتریان، هنگام خرید روی قیمت حساسیت زیادی نداشته باشند و بیشتر به ارتباط و جایگاه برند محصول توجه کنند. این امر موجب رشد رضایت مندی مشتریان از محصولات موجود در بازار می شود، زیرا بیشتر شرکت های تولید کننده محصولات سعی دارند که انگیزه های مصرف کننده را درک کنند.
لینک مطلب:جایگاه برند
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-مشاور برند-آموزش برند-مدیریت برند