مفهوم جایگاه یابی یکی از اجزای بنیادین مدیریت برند مدرن است و اهمیت
آن توسط پژوهش هایی که رابطهای مثبت بین عملکرد شرکت و فعالیتهای جایگاه
یابی را نشان می داد، نشان داده شده است. در واقع جایگاه بازار یک شرکت می
تواند با آگاهی از ادراک مشتریان در مورد محصولات رقابتی شرکت یا برند آن
بهبود یابد. اما علیرغم این توافق کلی، تعریف یکسانی که مورد توافق همه
باشد وجود ندارد و آن هم می تواند به دلیل عدم وجود اصول نظری شفاف و ساده
سازی معنی جایگاه یابی باشد.
در ادامه به بررسی برخی از جایگاههای ممکن در بازار خواهیم پرداخت:
• جایگاه به عنوان پیشرو
بررسیها نشان دادهاند در صورت یکسان فرض کردن سایر شرایط، سه برند
اولیهای که وارد بازار میشوند، نسبت سهم بازاری به ترتیب برابر با 4، 2 و
1 دارند. یعنی در هر بار ورود به بازار پس از یک رقیب، سهم بازار نصف
میشود. به عنوان مثال شرکت زیراکس به علت لیدر بودن در بازار دستگاه کپی،
موفق شد تا مدتها رقابت پایدار خود را حفظ کند در حالی که همین شرکت در
برخی دیگر از محصولات خود که نتوانسته بود در آنها لیدر باشد، به چنین
موفقیتی دست پیدا نکرد. برای حفظ موقعیت لیدر بودن در بازار، برخی
استراتژیها وجود دارد که شرکتها باید آنها را دنبال کنند:
شرکتها
باید در تبلیغات خود به لیدر بودن اشاره داشته باشند. به عنوان مثال، شرکت
کوکاکولا در تبلیغات خود همواره به شعار «The Real Thing» اشاره میکند که
نشان میدهد اولین برندی
که وارد بازار شده کوکاکولا بوده و بقیه برندها تقلیدی از کوکاکولا محسوب
میشوند. استراتژی دیگری که به حفظ لیدر بودن در بازار کمک میکند
استراتژی مولتی برند است. در این استراتژی، شرکت به جای تغییر جایگاه خود
در بازار، برندهای جدیدی را ایجاد میکند. به این ترتیب هر برند جدید
میتواند جایگاهی تغییر ناپذیر را در ذهن افراد پیدا کند.
گاهی لازم
است شرکتها برای انطباق با تغییرات، نامی گستردهتر برای خود انتخاب کنند.
پیشنهاد میشود در مواردی که شرکت در حال معرفی محصول جدید خود است، در
ابتدا از نام گسترده استفاده کرده و سپس بخش اولیه آن را حذف کند. به عنوان
مثال شرکت هالوید در زمان معرفی دستگاه زیراکس، ابتدا این محصول را با
نام هالوید زیراکس وارد بازار کرد و پس از آنکه این نام در ذهن مشتریان
شناخته و مشخص شد که این محصول جدید، محصولی از شرکت هالوید است، نام آن را
به زیراکس تغییر داد.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-مشاور برند-مدیریت برند
برند
Brand و شهرت Reputation بسیار محکم به یکدیگر متصلاند اما مترادف
نیستند. زیرا که در بسیاری از شرکتها در هنگام شروع پروژه مدیریت برند یا
برندینگ، با این مسئله روبرومی شویم و از مدیران میشنویم که پروژه برند را
به پروژه شهرت ونام تجاری برای فهم بهتر نیرویهای انسانی سازمان خود،
ترجمه مینمایند. حتی مدیری درخواست می نمایند که ما نیز از واژه شهرت سازی
بهجای برندسازی استفاده نماییم.
این مورد بسیار عادی است که عموم مردم، برند داشتن را با شهرت داشتن مترادف میدانند.
با توجه به اینکه برند و شهرت هردو از نوع داراییهای نامشهود (ناملموس/
غیر عینی) شرکت هستند، این ناملموس بودن سبب میشود که تفسیر یکسانی از این
دو واژه در ذهن مدیران ایجاد گردد. همچنین موجب شده است تا گرایش و
هدفگذاری مدیران به برندسازی و ایجاد شهرت از یک مسیر واحد برنامهریزی
گردد.
شهرت و برند، هردو از مسیر برقراری ارتباط با مخاطب شکل گرفته و به دنبال بهبود شناخت و درک مخاطب از کالا یا خدمت هستند.
عملکرد برند دارای ماهیت چندگانه و اثری افزاینده دارد. هدف از برند و
عملیات برندسازی، ایجاد اشتیاق و تمایز است. تحریک خریداران به پرداخت وجه
بیشتر برای محصولات و خدمات سازمان بهجای اینکه آن پول را جای دیگر صرف
نمایند. شهرت حاصل جمع کل سوابق کاری سازمان است.
به زبان ریاضی میتوانیم عملکرد برند را به عمل ضرب و شهرت را با عمل جمع تشبیه نماییم.
پس شهرت عبارت است حاصل جمع فعالیتها و اظهارنظرهای گذشته تا امروز
سازمان است. در این حالت برند ساخته میشود که این شهرت به را کسب درآمد و
پول نزدیک نماید. پس یکی از وظیفه مدیریت برند، حفاظت از شهرت سازمان به
منظور حفظ اعتماد و اعتبار است.
برند
نقشی پویا و کنش گرا، اما شهرت نقشی تدافعی دارد. ولی هر دو برای سازمان
ضروری است.هر یک میتواند دچار مشکل شده و آسیب ببینند و آسیب یکی بر دیگری
تأثیر خواهد گذاشت.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-مشاوره برند-برندینگ
برندسازی در واقع چیزی است که قبل از هرنوع فعالیت بازاریابی و تبلیغات
باید تعریف شود. نام تجاری شما هیچگونه فشاری به مشتری برای خرید وارد
نمیکند ولی باعث میشود زمانی که مشتری به محصولی مانند محصول شما نیاز دارد
به سمت شما کشیده شود نه شرکت رقیبتان. برند به صراحت به شما نمیگوید که
من را بخرید در واقع چیزی که برند به شما القاء میکند این است که من هستم.
دلیل به وجود آمدن من این است و دقیقا همین عوامل موجود در برند است که باعث میشود شما آن را به دوستان، آشنایان و همسایگانتان معرفی کنید.برندسازی یک حرکت استراتژیک بوده درصورتیکه بازاریابی نوعی تاکتیک است.
مجموعهای ازعوامل مختلف درنهایت به شکلگیری یک برند میانجامد. وعده در
خصوص کیفیت محصول، خدمات پس از فروش، برخورد فروشنده و یا اپراتور مرکز
تماس، بستهبندی، تبلیغات و غیره همگی ازجمله این عوامل هستند.
شما برای آنکه بتوانید برند خوبی را خلق و بزرگ کنید باید به دو جنبه توجه کنید:
۱- جنبه های بصری و دیداری ۲- جنبه نامشهود و هویتی برند در ذهن مشتری
بی توجهی به هر کدام از این دو جنبه بخصوص جنبه هویتی آن ضربات جبران ناپذیری را برای شرکت ها بدنبال دارد.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-آموزش برندسازی-مشاور برند-مشاور برندسازی
سکوت برند
زمانی است که یک برند در حالت سکون و بدون فعالیت خاصی قرار می¬گیرد تا
عکس¬العمل رقبا را بسنجد و به نقاط دیگر بازار نفوذ کند و مزیت رقابتی را
از آن خود کند. به طور مثال،کوکاکولا و پپسی که در یک مدت زمان کوکاکولا
حالت Silence of Brand به خود می¬گیرد تا به بازار پپسی در قسمت شیکاگو
نفوذ کند و با دادن Off و پورسانت¬های عالی به کارکنان و مشتریان و تبلیغات
گسترده توانست بازار پپسی را از آن خود کند.
برند چهار
اصطلاح دارد. زمانیکه در موقعیت این چهار اصطلاح قرار بگیرد سکوت می¬کند
تا توجه کاربران و رقبا را جلب کند و وقتی همه در جستجوی علت این سکوت
هستند به یکباره وارد بازار می¬شود. این چهار اصطلاح عبارتند از:
1. جوان سازی (re generation)
2. دوباره زنده کردن (re life)
3. پوزیسیون برند را تغییر دادن (re positioning)
4. برند سازی (re branding)
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-مشاور برند-مشاور برندسازی-آموزش برندسازی
1. منحصر به فرد و خاص بودن: بسیار مهم است که بتوان در بازار جایگاهی متمایز نسبت به دیگر رقبا داشت اما متاسفانه در بازار امروز داشتن جایگاهی خاص و منحصر به فرد امری بسیار دشوار و چالش برانگیز است که این به دلیل وجود سطوح بالای رقابت در بازارهای فعلی است.
2. قابل اندازه گیری بودن: هدف در جایگاه یابی گرفتن سهم ذهن مخاطب است اما متاسفانه سنجش ذهن مانند سنجش سهم بازار راحت نیست.
3. اختصاصی بودن جایگاه یک برند: یک منطقه یا قلمروی خاص گاه می تواند به طور اختصاصی برای یک برند در نظر گرفته شود. البته اختصاصی کردن یک قلمرو بدون داشتن برندی خاص چالش برانگیز و دشوار است.
4. واقع بین بودن: جایگاه یابی در برند باید با اصولی واقع بینانه باشد و میزان ارائه ی خدمات به مشتریان به درستی بیان شود که در بیشتر مواقع در این مورد مبالغه صورت می گیرد و درنتیجه ی برند به سرعت صداقت خود را در قلب و ذهن مصرف کنندگان از دست می دهد.
5. زمان بندی: زمان بندی درست در تحویل کالا و ارائه ی خدمات مشتریان یکی از مهم ترین عوامل سنجش موقعیت در جایگاه یابی برند است.
برای این که بتوان پیشنهادات متفاوت و متمایزی به مشتریان ارائه کرد باید به طور مستمر با آنها در ارتباط بود تا از سلیقه ها و نیازها و خواسته های آنها بیشتر آگاه شد. تبلیغات، اسپانسر شدن، ارائه ی سخنرانی، مشارکت در مسئولیت های اجتماعی می تواند در جهت ارتباط با مشتریان و متمایز کردن جایگاه برند مفید باشد.
تمامی برند هایی که ارائه کننده ی پیشنهادات متمایز نسبت به سایرین در بازار هستند، دارای ارزش های احساسی محکمی هستند که آنها را با مصرف کنندگان خود تقسیم می کنند و هنر و مهارت چگونگی ارتباط مستمر با مشتریان در جهت تثبیت جایگاه خود را می دانند. جایگاه یابی در واقع توانایی حفظ ادراک مداوم و تصویر مناسبی از برند در قلب و ذهن مصرف کنندگان است. ادامه مطلب
هنگامی که صحبت از موفقیت یک کسب و کار کوچک در میان است در واقع انتخاب اسم یک شرکت اهمیت بسیاری پیدا می کند . یک نام صحیح شرکت، می تواند شرکت شما را به اوج ببرد و از طرفی یک نام اشتباه نیز می تواند شرکت را به قعر بکشاند . اسم شرکت باید انتقال دهنده تجربه ، ارزش ، وجه تمایز محصولات و خدمات باشد .
برخی از کارشناسان معتقدند که اسامی انتزاعی بهترین اسامی هستند، برخی دیگر اعتقاد دارند که اسامی خبری که به مشتریان می گویند که کسب و کار شما دقیقاً چیست بهترین اسامی هستند حال آنکه برخی دیگر به این باورند که اسامی ابداعی بیشتر در اذهان می مانند در حالی که برخی معتقدند که این اسامی سریعتر به فراموشی سپرده می شوند.
اما واقعیت این است که تمامی اسامی می توانند کار آمد باشند چنانچه که با یک استراترژی بازاریابی مناسب پشتیبانی شوند.
انتخاب یک نام تجاری خوب یک فرایند پیچیده است . انتخاب اسم شرکت جزء اولین مقرارت ثبت شرکت و در عین حال یکی از مهمترین مراحل تاسیس شرکت است. بسیاری از افراد قبل از ثبت شرکت خود برای رسیدن به اسم شرکت مطلوب، انرژی و زمان زیادی صرف می کنند اما گروهی دیگر به هر دلیل اسم شرکت را بدون در نظر گرفتن همه جوانب و با عجله انتخاب می کنند و به همین دلیل هم معمولا بعد از مدتی تصمیم به تغییر اسم شرکت می گیرند.
به هر حال در این تحقیق سعی گردیده است تا نکات کلیدی در انتخاب نام شرکت بیان گردد ... ادامه مطلب
در کسب و کار برندینگ از اهمیت فوق العادهای برخوردار است و اینکه مشتریانتان شما را در میان دریایی از رقبا تشخیص بدهند بسیار ارزشمند است. این موفقیت در گرو تشکیل یک رابطهی عاطفی با مشتریانتان است. استفاده از هویت احساسی منجر به حفظ جایگاه رقابتی یک شرکت می شود.
در هویت احساسی، مشتریان خودشان را از طریق برند تعریف میکنند به وسیلهی مارک لباسی که میپوشند، اتومبیلی که سوار میشوند، نوشیدنی که مصرف میکنند و غیره. مشتریان با برندی ارتباط برقرار میکنند که احساس کنند هویت آن برند به هویت آنها نزدیک باشد.
چیزی که هویت احساسی مینامیم جدید نیست و دیل کارنگی نویسندهی آمریکایی دورههای معروف خود در زمینهی پیشرفتهای شخصی، فروشندگی و سخنرانی در جمع از این روش استفاده کرد و در سال 1936 کتابش بیش از 30 میلیون نسخه به فروش رسید. برای بدست آوردن کمپین برندینگ احساسی شرکت یا محصولاتتان به چه چیزی نیاز دارید؟ در ادامه پنج راهنمایی برای شروع آورده شده است.
نکته شماره یک: تمرکز خود را شیفت دهید.
به مردم به جای مصرفکنندگان، به تجارب به جای محصولات و به گفتوگوها به جای ارائهی اطلاعات فکر کنید. برندینگ احساسی زمانی به بهترین شکل کار خواهد کرد که شما به مخاطبان خود به عنوان فردی که با مردم زندگی میکند، کار میکند و فکر میکند نزدیک شوید و زمانی که آنها این ذهنیات را دارند با آنها تعامل داشته باشید. اگر واقعا مشتریانتان را بشناسید کار آسان خواهد شد، بنابراین مطالعه کنید در مورد مشتریانتان، اینکه چه کسانی هستند و چه چیزی میخواهند. ادامه مطلب
برندهایی که به دنبال توسعهی خود هستند هویت کلامی به اندازهی هویت بصری مهم است.
برای نوشتن زبان برند باید مکانیسم و ساختار برند به خوبی درک شود. لحن دستورالعمل، شیوه و سبک آن باید همه چیز را به خوبی پوشش دهد. زبان برند در حقیقت کلمات، عبارات و اصطلاحاتی هستند که یک شرکت برای توضیح و توصیف خود یا محصولاتش از آنها استفاده میکند. با ساخت زبان برای یک برند، تعریف یک شرکت از خودش و آنچه را که برای عرضه کردن دارد، در ذهن مخاطبان شکل میگیرد.
یافتن یک لحن ارتباطی واحد و فراهم کردن مجموعه رهنمودها و اجرای این زبان ارتباطی در کانالهای مختلف مهم است. سبک راهنمای قواعد دستوری شرکتهای بزرگ، چگونگی نوشتن را به آنها میآموزد. ادامه مطلب