در مورد برند سازی تجربه محور چه میدانید؟

با ما همراه باشید و در مورد برند و برند سازی بیشتر بدانید.

در مورد برند سازی تجربه محور چه میدانید؟

با ما همراه باشید و در مورد برند و برند سازی بیشتر بدانید.

هنگامی که در گوگل دنبال موضوعی خاص می گردید .طبیعتا فقط چند لینکی را که در صفحه ی اول برایتان یافت شده دنبال می کنید وبه ندرت به سراغ لینک های سوم به بعد می روید.
این خاصیت ذهن است و ذهن انسان هم دقیقا به همین گونه عمل می کند .
هنگامی که برای رفتن به رستوران نیاز به تصمیم گیری دارید .چند رستوران به ذهنتان می آید ؟ مطمئنا بیشتر از 5 رستوران را به خاطر نخواهید آورد و این درحالی است که روزانه از کنار چندین رستوران مختلف می گذرید و تمایل به تجربه آن فضا ها را در لحظه گذر دارید.
حال شما به عنوان صاحب یک کسب و کار زمانی که به افزایش فروش و بالابردن راندمان خود می اندیشید باید به این نکته توجه کنید :نام شما در اذهان مخاطبان شما وجود دارد و یا شما در میان خیل کسب و کار های مشابه گم شده اید ؟
برای ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک کنید.
برند سازی تجربه محور
منبع:برند تک
برند -برند سازی-مشاوره برند-آموزش برند

۲۷ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

فرهنگ برند، هسته ی اصلی یک برند را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر،یک ماهیت دقیق و بهتر از فرهنگ شرکت که ارزش اساسی یک برند را نشان می دهد. برند از فرهنگ خود مستثنی نیست، فرهنگی که در برند ریشه دوانده است باعث می شود که برند برای مدت زمان طولانی معروف و مرسوم باشد.  بنابراین فرهنگ برند در ایجاد، تقویت و گسترش برند بسیار دخیل می باشد(سو ، 2010) فرهنگ برند، فاکتور مهمی است که توجه بسیاری را از ناحیه مشتریان به خود جلب می کند و وفاداری مشتری را می پروراند. بنابراین،فرهنگ برند با حفظ مشتریان قدیمی به شرکت ها بسیار کمک می کند.  از این رو در یک تعریف کلی می توان گفت فرهنگ برند،یک نام،علامت ،نماد یا طرح و یا ترکیبی از این عوامل می¬باشد.  یک برند، نماد تجاری است که در اثر عملکرد محصول وجود دارد.  فرهنگ برند،فرهنگ معنوی است که بخش مهم دارایی شرکت را تشکیل می دهد (سو،2010).  
فرهنگ برند شرکت ها  می¬بایست مشتری محور باشد.  نیازهای مشتریان متفاوت است، از این رو فرهنگ برند نیز می بایست متنوع باشد .  به برند به عنوان فرهنگ کالا فکر کنید.ما می توانیم از رشته های انسان شناسی ، تاریخ و جامعه شناسی برای فهمیدن کالاها به عنوان شاخته های فرهنگی(cultural artifact) کمک بگیریم.محصولات به دلیل اینکه در جامعه در حال گردش هستند معانی را بدست می آورند(علاوه بر معنای اصلی،معنای دیگری نیز استنباط می شود) با گذشت زمان این معانی متداول می شوند که به طور گسترده به عنوان حقایقی درباره کالا پذیرفته می شوند که در این حالت کالا یک فرهنگ مختص به خود را بدست آورد است.
کالای جدیدی را در نظر بگیرید که به تازگی بوسیله یک شرکت جدید معرفی شده است.در حالی که این کالای جدید نام و نشان تجاری دارد و ممکن است طرح های منحصر به فرد دیگری نیز داشته باشد ولی با این وجود هنوز برند شکل نگرفته است.نام و نشان ها و طرح  تشکیل دهنده برند و ثبت برند می باشند اما به دلیل اینکه هنوز کالای مورد نظر قصه ای ندارد همه این علایم و نشان ها خالی هستند بدین معنی که فاقد معنای خاصی می باشند.حالا به برندهای معروف ثبت شده فکر کنید که دارای نشانگرهایی هستند.یک نام (مک دونالد،آی بی ام)، یک نشان مثل علامت نایک ویژگی طراحی شده مشخص روی کالا یا هر مورد طراحی شده ی دیگری که با کالا در ارتباط باشد.در این بین چیزی که متفاوت می باشد این است که این نشانگرها با تجربیات مشتری،تبلیغات ، فیلم و رویدادهای ورزشی استفاده کننده از برند به عنوان یک ابزار ،مجله ها و مقالات ارزیابی کننده برند خاص ،گفتگوی بین دوستان و همکاران درباره برند خاصی پر می شوند. با گذشت زمان ایده ها درباره کالای مورد نظر جمع می شوند و به نشانگر های برند(نام،نشان تجاری،طرح) معنا و مفهوم می بخشند. در این صورت فرهنگ برند شکل گرفته است.

در صورت تمایل به خواندن ادامه مطلب به لینک زیر مراجعه نمایید.

فرهنگ برند
 

کلمات کلیدی:برند-برندسازی-برندینگ-فرهنگ برند-مشاور برند-

  • شهریار شفیعی
  • ۰
  • ۰

تقریبا تمام درک و فهم ما از دنیا، از طریق حواس ما صورت می گیرد.حواس ما، وسیله پیوند ما به حافطه هستند و می توانند به عواطف ما پیوند بخورند. یک روز روشن بهاری، بوی خاصی دارد، بدین رو تولید کنندگان مختلف سعی می کنند که از این حس تجدید زندگی، بهره برداری کنند.استفاده از حواس پنج گانه به منظور برقراری ارتباط عاطفی مردم با وفاداری و اعتقاد، بسیار خوب جواب داده است. 
ما ارزشها، احساسات و عواطف خود را در بانک حافظه ی خود ذخیره می کنیم. انسان حداقل پنج فایل در حافظه خود دارد: تصویری، بویایی، چشایی، صوتی و لامسه. این پنج فایل شامل اطلاعاتی بیش از تصور یک فرد هستند، زیرا این فایل ها مستقیما به عواطف ما مربوط می شوند و بر مبنای آن عمل می کنند. این فایل ها می توانند سریع به جلو حرکت کنند و یا به عقب برگردند و یا دقیقا در همان لحظه ی دلخواه ما متوقف شوند.

برخی از برندها تلاش کرده‌اند که از برخی حواس نیز برای به یادآوری برند خود در ذهن مخاطبین استفاده کنند.


حس بویایی

زمانی که اولین خودروی نوی خود را خریدید، به یاد دارید؟ خودرو بوی نو بودن داشت. شاید اگر اکنون چشمان خود را ببندید، بتوانید آن بو را تجسم کنید. بسیاری از مردم این رایحه را که بسیار به بوی چرم شبیه است، به‌عنوان یکی از لذت‌بخش‌ترین لحظات خرید خودروی نو می‌دانند. این بو هم به همان اندازه بدنه درخشان، صندلی‌های دست ‌نخورده و تایرهای تمیز، حالت نو بودن را منتقل می‌کند. 
دوست ندارم ناامیدتان کنم، اما چیزی به‌عنوان بوی ماشین نو، حداقل به صورت ارگانیک یا طبیعی وجود ندارد. این بو در واقع به صورت مصنوعی ساخته شده و در کپسول‌های دربسته نگهداری می‌شوند. سپس زمانی که خودرو خط تولید را ترک می‌کند، یک کارگر رایحه را در داخل فضای خودرو اسپری می‌کند. معمولا این رایحه قبل از آنکه توسط بوی کفش‌های کتانی کثیف، مجله‌های قدیمی، خشکشویی و لیوان های قهوه جایگزین شود، چیزی حدود شش هفته دوام می‌آورد.

در صورت تمایل به خواندن ادامه مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید.

حواس و تاثیر آن در برندسازی      

کلمات کلیدی:برند-برندسازی-برندینگ-مشاور برند-مشاور برندسازی

  • شهریار شفیعی
  • ۰
  • ۰

برند و برندسازی از جمله علوم بین رشته‌ای هستند که دانشمندان مختلف، هر یک با توجه به زمینه‌ی علمی خود، زیرمجموعه‌ای از این دانش را مورد توجه قرار داده‌اند. در دنیای امروز بازاریابی و تبلیغات، برندسازی بیش از هر زمانی در گذشته مورد توجه قرار گرفته‌است. اگر بتوانیم از یک نام تجاری یک برند خلق کنیم، سود و فروش ما در آینده تضمین شده است.
این واقعیت باعث شده‌است تا بسیاری از مدیران بازاریابی، برندسازی را در اولویت برنامه‌های خود قرار داده و به آموختن روش‌های ایجاد برند رو بیاورند.
در دنیای کنونی کمپین‌های تبلیغاتی زیادی برای معرفی یک کالا و خدمات وجود دارند و مشتریان در این هیاهو سردرگم شده اند. در چنین وضعیتی آن کمپینی قادر است راه خود را به سوی مشتریانش باز کند که بتواند جای خود را در ذهن و روح آنها باز کند.
اوج توجه یک مشتری به یک برند زمانی است که به آن وفادار شود. او زمانی به یک برند وفاداری پیدا خواهد کرد که آن را با گوشت و پوست و روح خود حس کرده و به آن علاقمند شود.
هر روز ممکن است به‌شدت تحت فشار حجم ارتباطات از جمله پیام‌های تبلیغاتی قرار بگیریم، اما این فشار بیشتر بر دو مسیر متمرکز است: چشم و گوش، یعنی حس‌های بینایی و شنوایی. ما به این روش دو بعدی خو کرده‌ایم و دیگر درباره‌اش فکر هم نمی‌کنیم.
تناقض کار در همین جا است. ما به‌عنوان انسان، زمانی در اوج فعالیت قرار داریم که همزمان در هر پنج مسیر فعالیت می‌کنیم (پنج حواس ما)، اما تعداد کمی از آگهی‌های تبلیغاتی زحمت به کارگیری سایر حواس انسان غیر از بینایی و شنوایی برای انتقال پیام را به خود می‌دهند.
آیا می‌توانیم یک هم‌افزایی مثبت میان تک‌تک حواس‌مان پیدا کنیم؟ آیا غذاهایی با بوی خوب، طعم بهتری هم دارند؟ آیا گوشی با وزن سنگین‌تر به معنای ابزاری با کیفیت بالا‌تر است؟ اگر عطر در ظرفی زیبا قرار گرفته باشد، بوی بهتری هم دارد؟ اگر برند علاوه بر جنبه‌های تصویری و صوتی از حواس بویایی، لامسه و چشایی هم استفاده کند، آیا ارزش بیشتری نخواهد داشت؟

برای خواندن ادمه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

حواس پنجگانه در برندسازی                      

کلمات کلیدی:برند-برندسازی-مشاور برند-مشاوره برند-هویت برند

  • شهریار شفیعی
  • ۰
  • ۰

١-هویت برند از منبع اصلی و ریشه شرکت توسعه پیدا می کند اما تصویر برند توسط ادراک بصری مصرف کننده شکل می گیرد
٢-مفهوم پیغام برند در هویت برند به معنای اجزای به هم وابسطه و ممزوج شده می باشد اما پیغام برند در تصویر برند به معنای رمزگشایی شدن اون پیغام از نگاه مصرف کننده است
٣-در واقع مفهوم کلی هویت برند پاسخ این سوال است که " شما واقعاً چه کسی هستید " اما مفهوم جامع تصویر برند به این سوال پاسخ می دهد که " چه درکی از موقعیت بازار در ذهن بیننده متبادر می شود "
٤-هویت برند طبیعتی ماده گرا و یا استراتژیک دارد اما تصویر برند طبیعتی ظاهر گرا و یا تاکتیکی دارد
٥-هویت برند نشان دهنده رغبت شماست ، اما تصویر برند نشان دهنده نگاه دیگران به برند است
٦-هویت برند نماد واقعیت شرکت هاست اما تصویر برند نمادی از ادراک مصرف کننده ( مخاطب ) است
٧-هویت نگاه رو به جلو و آینده دارد اما تصویر نگاهی به گذشته است
٨-هویت برند ماندگار و پایدار است اما تصویر برند سطحی و ظاهریست
٩-هویت فعال و تصویر غیر فعال است
١٠-هویت دلالت بر " کجا باید قرار داشته باشید " دارد و تصویر دلالت بر " شما چه چیزی بدست آورده اید " دارد.

لینک مطلب:

تفاوت هویت برند و تصویر برند

  • شهریار شفیعی
  • ۰
  • ۰

از جمله شاخص‌های جهان امروز افزایش و گسترش سریع تبلیغات در جنبه‌های متنوع و متعدد است.
 
روزنامه‌ها و مجلات نشریه‌های رنگین رادیو تلویزیون جزوه‌ها کتابها و ... همگی خواه ناخواه جنبه تبلیغاتی دارند. در این مورد سرمایه گذاری بیشتر می‌شود. در چنین موقعیتی طبعاً شخص بر خلاف تصورش چندان آزادی انتخاب ندارد و پیوسته در بمباران الاعات قرار دارد از این رو یکی از مسائل مورد بحث روانشناسان مسأله تبلیغات است.
تبلیغات :عملاً به هر گونه کوشش منظم برای اثر گذاری در گرایشهای اجتماعی اطلاق می‌شود.
یا به گفته بعضی‌ها (هنر ساختن ذهن شخص دیگر) است.برای تبلیغات از روشهایی استفاده می‌شود که اشخاص را به عمل کردن به شیوه‌های خا بر می انگیزد تبلیغات از زمانهای بسیار دور و حتی پیش از میلاد در جوامع بشری متداول بوده است و روز به روز گسترده تر و رنگین تر می‌شود.
تبلیغات عمدتاً با همان روشهای ارتباطی (وسایل ارتباط جمعی) از قبیل روزنامه‌ها مجلات و رادیو تلویزیون و کتابها انجام می‌گیرد زیرا هر دو روش مشترکی دارند و آن تحت تأثیر قرار دادن رفتار شنونده یا بیننده و یا خواننده است.
رفتار مورد نظر در تبلیغات چنانچه در بالا گفته شد عقاید یا گرایشهای شخصی است از این رو بیشتر با بعد عاطفی رفتار سرو کار دارد. به عبارت دیگر هدف تبلیغات تغییر و حتی تخریب عواطف و عقاید مردم درباره موضوع خاص و تبدیل آنها به عقاید و عواطف مطلوب است. حال باید دید چگونه می‌توان این اثر را در دیگران به صورتی که مطلوب ماست ایجاد کرد مخاطبان در مواجه با پیام به چند دسته تقسیم می‌شوند: 
۱-دسته تابع: این دسته پیام را بدون آنکه همراه با استدلال باشد می پذیرند. 
۲-دسته مردد: این دسته هنگام دریافت پیام در رد یا قبول آن مردد هستند. 
۳-دسته موافقان: این دسته به جهات گوناگون ممکن است با پیامها موافق باشند. 
۴- دسته مخالفان: این دسته مهمترین مضرترین در عین حال خطرناک ترین دسته هستند.
۵- دسته بی اعتنا: برخی در هنگام دریافت پیام کاملاً بی اعتنا هستن.

عوامل مؤثر تبلیغات:
معمولا (تقدم) یا (سبقت) در اثر بخشی تبلیغات مهم است. مثلاً در تبلیغات تجاری نخستین آگهی را هر سازمان بدهد موفقیت بیشتری خواهد داشت.(تکرار) متوالی و متناوب نیز تبلیغات را مؤثر می سازد.(ارتباط دادن) موضوع تبلیغات با پدیده‌های آشنا برای مردم و نیازهایشان نیز بسیار مؤثر است.

برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

تبلیغات                                    

کلمات کلیدی:برند-برندسازی-مشاوره برند-دکتر شهریار شفیعی

  • شهریار شفیعی
  • ۰
  • ۰

هویت بصری

هویت بصری شاید بعد از نام سازمان مهمترین تقطه تماس یک برند با مخاطب باشد،

وسیله ای موثر برای نفوذ در ذهن مخاطب ....

و بالطبع به خاطر این خاصیت از بدو تشکیل سازمان، همه در تکاپویند تا در کنار سایر مسایل حقوقی و مالی و استراتژیک این بخش را نیز به سامانی برساننند، اما دریغ و درد که در گیر ودار تولید و برنامه ریزی مهجورترین و بی اهمیت ترین بخش هویت بصری یک سازمان است که در اکثر مواقع برای رفع تکلیف و الزامات به آن پرداخته می شود.

چرا که همه کارفرمایان دستی به قلم دارند و یا کسی در اطرافشان هست که نرم افزاری بداند و سلیقه ای داشته باشد ....ادامه مطلب  

بازاریابی    تاریخچه برند cHANEL


  • شهریار شفیعی
  • ۰
  • ۰

میم یک واحد بنیادی از نظرات، نمادها و یا کنش‌های فرهنگی است که از طریق بیان، رفتار، رسوم و سایر پدیده‌های قابل تقلید توان انتقال از یک ذهن به اذهان دیگران را داراست. این کلمه ریشه در لغت یونانی  μιμητισμός  به معنای "چیزی که تقلید شده" دارد. پیروان این نظریه میم را از آنرو که توان همانندسازی و پاسخ به فشارهای انتخابی را داراست، به عنوان معادل ژن در فرهنگ می‌شناسند. 
در سال ۱۹۷۶ ریچارد داوکینز درکتاب ژن خودخواه کلمه میم را به عنوان پایه‌ای برای توضیح گسترش افکار و عقاید و پدیده‌های فرهنگی بر پایه اصول تکاملی بکار برد. برخی ازنمونه‌هایی که وی در کتاب خویش بکار برده‌است شامل نغمه‌ها، باورها (بویژه باورهای مذهبی) و مد لباس می‌باشند. نظریه پردازان فرضیه میم بر این باورند که میم توسط انتخاب طبیعی (به شیوه‌ای شبیه به آنچه در تکامل زیست شناختی رخ می‌دهد) از طریق فرآیندهای تنوع، جهش، رقابت و وراثت که در موفقیت زاد و ولد یک موضوع نقش دارند، تکامل می‌یابد. گسترش میم از طریق رفتارهایی است که در میزبان خود ایجاد می‌کند. میم‌هایی که کمتر گسترش می‌یابند منقرض می‌شوند در حالی که برخی دیگر باقی مانده، گسترش یافته و جهش پیدا می‌کنند (در راه بهتر شدن یا بدتر شدن). فرضیه پردازان این نظریه می‌گویند که میم‌هایی که بهترین همانند سازی را انجام می‌دهند، حتی اگر برای رفاه میزبان خود مضر باشند، بیشترین گسترش را نشان خواهند داد. در دهه ۹۰ برای ارزیابی اصول و شرایط انتقال میم از نظر مدل تکاملی، زمینه مطالعاتی جدیدی به نام میمتیک بنیان نهاده شد. در مقایسه با ژنتیک که شواهد محکمی بر پایه کشف اثرات بیولوژیک DNA دارد، میمتیک فاقد هرگونه توضیحی در مورد یک وسیله انتقالی شناخته شده برای انتقال میم است.
1-1-  ریشه یابی
درسال ۱۹۷۶ ریچارد داوکینز درکتاب ژن خودخواه از این واژه به منظور تاکید بر شباهت آن به ژن بهره جست. داوکینز این کلمه را با کوتاه کردن mimeme که از کلمه یونانی mimema (به معنای"چیزی که تقلید شده" ابداع کرد. او اظهار می‌دارد که مایل به بکار بردن واژه‌ای تک بخشی بوده‌است که از نظر آوایی شبیه به واژه «ژن» باشد.

برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

میم چیست؟

  • شهریار شفیعی
  • ۰
  • ۰

  توسعه آگاهی از عمق مفهوم برند
نقطه آغازین برای تمامی برندها توسعه آگاهی برند است. آگاهی لازمه تمامی بازارهاست، ابتدا به این خاطر که ذهنیت ریسک خرید را کاهش می دهد و دوم اینکه در بسیاری از بازارهای با درگیری-پایین می تواند خرید را در پی داشته باشد. همچنین لازم است که مصرف کنندگان دریافت هایی را در خصوص کیفیت عملکرد برند توسعه دهند و این دریافت ها با گروه محصول و استانداردهای اعمال شده بواسطه رقابت مقید می گردند. این به درک عمومی پذیرش محصول مربوط می شود . این دو دریافت در کنار یکدیگر ریسک خرید مصرف کننده را کاهش می دهند و ما می توانیم بگوییم برندی که به سطح معقولی از هر دو عامل دست یابد به مرحله ۱ برند وارد شده است. داده های میلوارد براون نشان می دهند که برای بسیاری از برندها بخش قابل توجهی از مصرف کنندگان هرگز ارتباط خود را به ماورای  این نقطه توسعه نمی دهند.
برای اینکه یک برند به مرحله ۲ برند وارد شود دوعامل مهم مورد نیاز است، درک تمایز و تناسب شخصی. برای اینکه یک برند بواقع از سوی مصرف کننده از سایر برندهای رقیب متمایز به نظر برسد، سه باور باید شکل بگیرد، اینکه برند با سایر برند ها فرق دارد (چه مثبت چه منفی)، اینکه این تفاوت منحصر به برند می باشد و اینکه مشخصا ارزش بهای بیشتر را داشته باشد. انبوه داده های یانگ و روبیکم اشاره می کنند که تمایز نه فقط در ساخت برند بلکه در موفقیت برند نقش اصلی را دارد و این نقش همچنان ادامه خواهد داشت چراکه کاهش تشخیص تمایز اغلب اولین نشانه ای است که یک برند بالغ و موفق دچار افت شده است. از این رو یکی از کلیدهای فهم مدیریت یک برند بالغ این است که از درک تمایز اطمینان یابد.

 تناسب مصرف کننده با برند
تناسب به این معنی است که برند چیزی در خود دارد که برای مصرف کننده مناسب بوده یا با آن مرتبط می باشد. داده ها نشان می دهند که تناسب کلید نفوذ به خانه ها و اندازه فرانشیز بوده و لذا به بخش بازار یا بخش هایی که برند با آنها ارتباط دارد مرتبط می باشد. برندهای جدید و موفق بر روی نمودار رشد بیشتر تمایز را به نمایش می گذارند تا تناسب، و چنین می نمایند که مصرف کنندگان برند را در رقابت برجسته تر می یابند، از این رو هدف اولیه مورد توجه قرار گرفتن است. با این حال، این توجه باید در مرحله بعد به مزایایی تبدیل شود که با سبک ویژه مصرف کننده همخوانی داشته باشد. داده های یانگ و روبیکم نشان می دهند که تناسب، محصول طبیعی تمایز نیست: در ایالات متحده تقریبا هیچ ارتباطی بین این دو عامل وجود ندارد. برندهای پُر سود ممکن است اغلب تمایز بالایی کسب کنند اما از تناسب پایینی در بین عموم آدم ها و تناسب بالایی در بین بخش هایی خاص برخوردار باشند. به این ترتیب رسیدن به مرحله ۲ برند می تواند به معنی یک برند پایدار و سودآور باشد و این احتمال وجود دارد که اغلب برندها از این مرحله فراتر نروند.

برای کسب اطلاعات بیشتر با ما در تماس باشید.

تناسب بین فهم از برند و عدم موفقیت برندهای ایرانی


  • شهریار شفیعی
  • ۰
  • ۰

جستارگشایی:
آنچنان که در تاریخ علم بازاریابی مضبوط است،دانش بازاریابی ، در دهه نخست سده بیستم میلادی،به عنوان یک دیسیپلین علمی از دامان علم اقتصاد،بروز و ظهور یافت.(Ref)
البته بی گمان هر نوزادی در سیر رشد خود تحولات بسیار می کند و دانش بازاریابی مستثنی از این امر نبود. وبستر Ref در  مقاله ماندگار خود به نام "نقش بازاریابی در سازمان" تحولات را در حوزه ی عملیاتی بازاریابی به خوبی نشان می دهد . هرگاه حوزه عملیاتی یک پدیده دچار تحول گردد،آکادمیسین ها با مطالعه شیوه ها ی جدید عملیاتی آن حوزه،ادبیات علمی مرتبط را توسعه داده و با کلاسه بندی دستاوردهای خود،مبنای علمی مربوطه را انتزاعی تجرید می کنند.
کنون با اهمیت یافتن نقش برندسازی در مدیریت بازار، به نظر می رسد که لازم است که تا مفهوم این پدیده و پویایی های علمی و عملی پیرامون آن را مورد بررسی و مداقه قرار دهیم.
رویکرد تحلیلی
در این نوشتار ، با رویکردی پدیدار شناختی به تبیین دگردیسی های مفهوم برند فرد مخاطب و مشتری و علل اهمیت یافتن این امر در مدیریت بازار که خود باعث بالارفتن قدرت و ارزش سهام شرکت های صاحب برند شده است،خواهیم پرداخت. در این راستا زاویه دید خریداران و مصرف کنندگان را به عنوان نقطه کانونی تحلیل قرار  خواهیم داد. این امر به آن معناست که از رفتار و راهبردهای سازمان و مدیران برند مغفول هستیم،بلکه بر عکس اعتقادمان چنین است که مدیران برند همیشه دیدگاه ها و حساسیت ها و تتلقی مخاطبان و مشتریان را درست تشخیص داده و متناظر و متناسب آن عمل کرده اند.و چنین برندهای ارزشمند را آفریده اند که نزد همان مخاطبان جایگاه (position) ارجمندی یافته اند.

برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

سرگذشت برند                

کلمات کلیدی: برند-برندسازی-دکتر شهریار شفیعی-مشاور برند-مشاور برندسازی

  • شهریار شفیعی
  • ۰
  • ۰

پشتیبان هر برند اثربخش، استراتژی جایگاه آن است که برنامه ریزی ، بازاریابی و فروش را به حرکت وا می دارد در بازاری که به طور مستمر در حال تغییر است و مصرف کنندگان با محصولات یا پیام های گوناگون اشباع شده اند، جایگاه یابی تکامل می یابد تا فرصت های مناسب خلق نماید. جایگاه یابی از تغییرات جمعیت شناختی ، فناوری، چرخه های بازاریابی، روند های مصرف کننده و شکاف های بازار بیشترین استفاده را می نماید تا شیوه های جدیدی برای جذب مشتریان پیدا نماید.
هنری فورد اظهار کرد: مشتریان می توانند هر رنگی که می خواهند انتخاب کنند، به شرطی که مشکی باشد. جنرال موتورز  با 5 رنگ وارد بازار شد و کل بازار را برد.
جایگاه یابی یک مفهوم انقلابی در برند سازی است که توسط ال ریس  و جک تراوت  در سال 1981 ارائه شد. آنان جایگاه یابی را به صورت چارچوبی تعریف نمودند که شرکت ها براساس آن برندشان را ایجاد می نمایند، برای برنامه هایشان استراتژی می سازند و روابط خود را با مشتریان گسترش می دهند. جایگاه یابی، آمیخته ی قیمت ، محصول ، ترویج و توزیع-چهار بعد تاثیرگذار بر فروش- را در نظر می گیرد.
رایز و تراوت معتقدند که هر شرکتی باید جایگاه خود را در ذهن مشتریان ایجاد نماید و نیازهای مشتریان، نقاط قوت و ضعف شرکت و دورنمای رقابت را مد نظر قرار دهد. این مفهوم هنوز هم در تمامی ارتباطات بازار یابی، برند سازی و تبلیغات، مفهومی اساسی و بنیادی است
اصطـــلاح «جایگــاه‌یابی- Positioning» از سال 1982 وارد ادبیات بازاریابی شد. این کلمه، در ابتدا به معنای مشخص کردن محل قرار گرفتن محصول در فروشگاه‌ها بود، اما اندکی بعد، درک جدیدی از آن ایجاد شد؛ جایگاه‌یابی اقدامی نیست که شما در رابطه با محصول خود به انجام می‌رسانید بلکه تصمیمی است که باید در رابطه با ایجاد ذهنیت در مشتریان بالقوه خود، اتخاذ کنید.
جایگاه یک برند همان تصوری است که از به یاد آوردن برند نام یک برند در ذهن مصرف کنندگان ایجاد می شود.

برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

جایگاه سازی برند                                                                                           


کلمات کلیدی:برند-برندسازی-مشاور برند-مشاوره برند-دکتر شهریار شفیعی

  • شهریار شفیعی