نتخاب برند پفیش به عنوان نمونه ی کلاسیکی از خطای ارتباطات یکپارچه ی برند،بدین جهت میباشد که این تحلیل به روشنی ثابت مینماید، اهمیت توجه به فاز مفهوم سازی و یکپارچگی عناصر ارتباطات یکپارچه ی برند، کمتر از انتخاب صحیح متدولوژی و مراحل اجرایی آن نیست؛ چرا که با وجود مزیت رقابتی منحصربه فرد این محصول و متدولوژی صحیح بازاریابی و برندسازی به کار گرفته شده، که نویدبخش موفقیت سریع این محصول در بازار رو به رشد اسنک بود، هنوز پس از سه سال حضور در بازار، این انتظار محقق نگردیده و جایگاه کنونی این برند با چشم اندازها و اهداف تعیین شده ی آن فاصله دارد .
ابزار، شاخصها و مراحل ارزیابی:
هر فرایند در نتیجه ی انگیزه و هدفی آغاز میگردد و نیاز به ابزارها و متدولوژی دارد تا به هدف آغازین خود دست یابد. برای رسیدن به ارزیابی مناسب از برند پفیش که در حوصله ی مخاطبین این گزارش بگنجد و نتایج آن ملموس باشد، شاخص برند آگاهی و میزان همسویی و یکپارچگی تصویر برند در ذهن مشتری با تصویر هدف، مورد ارزیابی قرار میگیرد. متدولوژی ارزیابی بر پایه ی تحلیل میزان همسویی و یکپارچگی المانهای در دسترس همچون نام، شعار، رنگ، کاراکتر، تبلیغات و پیام تبلیغاتی، محلهای حضور ترویجی و تبلیغاتی و ... که عناصر هویت بصری، کلامی و نوشتاری برند پفیش نامیده شدهاند، با اهداف، ارزشهای پایه و چشمانداز متصور برای این برند که اسناد بالادستی نامیده شده، انجام میگیرد.
ممیزی برند پفیش:
در مرحله ی اول، به بیان مفاد اسناد بالادستی که معیار سنجش و ارزیابی هستند پرداخته میشود؛ در مرحله ی دوم به برشمردن فعالیتهای عملی برند پفیش، تحت قالب عناصر هویت برند می پردازیم و در سطح خرد، تکنیک های اجرایی و برونداد آنها را بر اساس استانداردها و نیز ارزیابی میزان همسویی تکتک عناصر با اسناد بالادستی تحلیل می نماییم. مرحله ی سوم به تحلیل یکپارچگی عناصر هویت برند پفیش می پردازد که در حقیقت سطح کلان تحلیل است که میزان یکپارچگی و همافزایی تمام عناصر و اسناد بالادستی را با یکدیگر ارزیابی می نماید.
برای ادامه مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید